ذاتش به صفات می نماید
یا ذات به ذات می نماید
خواهد که نمایدت و گرنه
آئینه چرات می نماید
هر بی سر و پا که پیشت آید
شاه است و گدات می نماید
نقشی که خیال او نگارد
شیرین حرکات می نماید
خوش دردی درد عشق می نوش
کاین درد دوات می نماید
هر جام حباب بر کف ما
پر آب حیات می نماید
در دیدهٔ سیدم نظر کن
کو نور خدات می نماید